زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

ابومنصور معمری

اَبومَنْصورِ مَعْمَری (زنده در 346 ق / 957 م)، فرزند محمد (احمد؟) بن عبدالله، وزیر (دستور) ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، سپهسالار و فرمانروای طوس و خراسان در روزگار سامانیان.
آگاهی دقیق و روشن ما از زندگی ابومنصور معمری اندك و منحصر به مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری (مقدمۀ قدیم شاهنامه) است. او در تاریخ ادبیات ایران به سبب مشاركت و نظارت بر كار گردآوری و تدوین یكی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شاهنامه‌های منثور پارسی (شاهنامۀ ابومنصوری) شهرت یافته است.
در روزگار سامانیان كه كوششهای فراوان برای احیا و ترویج فرهنگ و زبان پارسی صورت می‌گرفت، ابومنصور معمری از سوی ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (ﻫ م) مأمور شد كه «خداوندان كتب [خداینامه‌ها] را از دهقانان و فرزانگان» از طوس و دیگر شهرهای خراسان فراز آورد تا تاریخ و داستانهای كهن ایران را از پهلوی به پارسی دری ترجمه و تدوین كنند. در پی اجرای این فرمان كسانی چون شاذان پسر برزین از طوس، شاج (فردوسی، 475: ماخ؛ نیز نك‍ : تقی‌زاده، 85، حاشیه) پسر خراسانی از هرات، یزدانداد پسر شاپور از سیستان، و ماهوی خورشید پسر بهرام از نیشابور ــ كه با توجه به نامشان همگی می‌بایست زردشتی بوده باشند ــ در طوس گردآمدند. بدین‌سان در 346 ق مجموعه‌ای از داستانهای كهن و تاریخ شاهان ایران فراهم آمد كه آن را «شاهنامه» خواندند («مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری»، 34-36؛ نیز نك‍ : نولدكه، 40؛ تقی‌زاده، 83) و اكنون از این شاهنامه كه با نام بانی تألیف آن، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، شاهنامۀ ابومنصوری شهرت یافته، تنها دیباچۀ آن كه به برخی از نسخه‌های قدیم شـاهنامۀ فردوسی الحاق شده، در دست است (نك‍ : قزوینی، 2 / 7، 22-26). چنین می‌نماید كه ابومنصور معمری خود این مقدمه را به رشتۀ تحریر درآورده باشد («مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری»، 30، 34؛ نیز نك‍ : صفدی، 103؛ ایرانیكا). براساس این مقدمه، نسب او و ولی‌نعمتش، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق از طریق فرمانروایانی مشهور به «كنارنگ ــ عنوانی نظامی در اواخر دورۀ ساسانی و عنوان فرمـانروایی در آغـاز فتوحات اسلامی (نك‍ : مینورسكی، 262-263) ــ به منوچهر پیشداد؛ می‌رسد («مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری»، 73-81). گرچه بیرونی اینگونه سلسله نسبها را بر ساختۀ سخن‌پردازان دانسته (ص 37- 38)، اما به گفتۀ مینورسكی، سلسله نسبهای این دو تن تا كنارنگ می‌تواند بهره‌ای از حقیقت داشته باشد (271-273، حاشیه، 262-263؛ قس: قزوینی، 2 / 80-81، حاشیه)، و بدین‌سان ابومنصور معمری بازماندگان خاندانهای قدیم ایران و دوستدار حفظ و ترویج روایات داستانهای كهن بوده است. از عبارت «درود ... بر محمد (ص) و اهل بیت و فرزندان او ... » در خطبۀ «مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری» (ص 30)، می‌توان احتمال داد كه ابومنصور معمری همچون سرور خود، گرایشهای شیعی داشتـه است (برای تفصیل، نك‍ : ﻫ د، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق).
نام ابومنصور معمری در «مقدمۀ جدید شاهنامه» (مقدمۀ بایسنقری) ــ كه پر از خطاهای شگفت‌انگیز است ــ سعود بن المنصور المعمری آمده كه در خدمت پدر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق نیز بوده است (ص 7).

مآخذ

 بیرونی، ابوریحان، الآثار الاباقیة، به كوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1923 م؛ تقی‌زاده، حسن، «شاهنامه و فردوسی»، هزارۀ فردوسی، تهران، 1363 ش؛ فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تهران، 1357 ش؛ قزوینی، محمد، «مقدمۀ قدیم شاهنامه»، بیست مقاله، به كوشش ابراهیم پورداوود و عباس اقبال، تهران، 1363 ش؛ «مقدمۀ جدید شاهنامه» (مقدمۀ بایسنقری)، همراه شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1357 ش؛ «مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری» (مقدمۀ قدیم شاهنامه بیست مقاله (نك‍ : هم‍ ‍، قزوینی)؛ نولدكه، تئودور، حماسۀ ملی ایران، ترجمۀ بزرگ علوی، تهران، 1369 ش؛ نیز:

Iranica; Minorsky, V., «The Older Preface to the Shāh-nāma», Iranica (Twenty Articles), Tehran, 1964.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.